انتظار، دولت اسلامی و جهانی شدن

نويسنده:قنبرعلی صمدی




عناوین سه گانة: «انتظار»، «دولت اسلامی» و «جهانی شدن»، محور هائی است که مقالة حاضر باهدف تبیین ماهیت، مؤلفه ها، آثار و اهداف این مفاهیم و نیز بررسی پیوند و ارتباط این عناصر سه گانه، به منظور شناخت وظایف امروز و تعیین راهبرد های فردای جامعة اسلامی، تنظیم و ساماندهی شده است.
شاید در نگاه بدوی، هر کدام از عناوین مطرح شده در موضوع بحث، اموری غیر مرتبط و جزایر جدای از هم تلقی شود که ارتباط چندانی میان آن ها دیده نمی شود، اما با تأمل در هرکدام از عناوین یاد شده، روشن می شود که این عناوین، دارای الفت و پیوند محرزی است که میان هرکدام وجود دارد.
اهمیت موضوعات مطرح شده و نقش آن در شناسائی اولویت های امروز جامعة منتظر و شناخت رهیافت به آینده، ضرورت بحث و بررسی محورهای ذکر شده در عنوان مقاله را ایجاب می نماید.
در این نوشتار سعی شده است، الزامات عملی و ابعاد کاربردی هر کدام از این محورها با توجه به آثار و پیامدهای فردی و اجتماعی آن، مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور، ابتدا به تبیین ماهیت انتظار، ویژگی ها و آثار کاربردی این بحث پرداخته شده، سپس ضمن بیان رابطة تنگاتنگ این بحث با مسألة زمینه سازی، به بررسی بایسته های انتظار در دولت اسلامی پرداخته شده و بدنبال آن، موضوع جهانی شدن و رابطة آن با اهداف و چشم انداز اندیشة انتظار ظهور، مورد بررسی قرارگرفته است.
  • مفهوم انتظار

    کلمة «انتظار» مصدر ثلاثی مزید از مادة، «نَظَر» است. این کلمه و مشتقات آن در منابع لغت به معنای چشم دوختن، با تأمل نگاه گردن[۱] نظاره گر بودن، توقع امری را داشتن و مراقبت امری نشستن،[۲] آمده است.
    انتظار، به معنای مطلق چشم داشت و چشم به راه بودن، فی نفسه ارزش ذاتی ندارد بلکه این چشم به راهی و انتظار، با توجه به موضوع آن، می باید مد نظر قرار گیرد که به تناسب متعلق خود دارای ارزش متفاوتی خواهند بود.
    در اصطلاح روایات منقول از امامان معصوم(ع)، کار برد کلمات «انتظار» و «منتظر» نوعا با واژه های «ظهور» و «فرج» قرین و همواره است و مراد از آن معنای اخص کلمه یعنی چشم براه بودن و توقع داشتن ظهور منجی موعود حضرت مهدی(عج)، در آخر الزمان است.
    انتظاری است که به وسعت همه تاریخ است و ریشه در جان همه انسان ها دارد و هیچ انتظار دیگری به خاک پای این انتظار سترگ نمی ارزد.

    ماهیت انتظار

    در فرهنگ شیعی، اصطلاح انتظار، دارای مفهوم و ماهیت کاربردی است که رفتار خاصی از آن نشأت می گیرد.. در این تعریف، انتظار صرفا چشم براهی ناشی از یک حالت روحی روانی معمول و متعارف نیست بلکه از یک اعتقاد درونی و برانگیزاننده ای است که به بیرون سرایت می کند و حرکت و عمل می انجامد.
    رابطة این باور قلبی با اقدام عملی، چنان استوار و مستحکم است که در روایات، از این باورداشت درونی به عنوان یک عمل تعبیر شده و بلکه «افضل الاعمال» نام گذاری شده است. دلیل این امر نیز این است، زیرا این باور درونی چنان در انگیزش اراده و خواست انسان منتظر، کارساز و نقش آفرین است که ذهن او را به سمت آن هدفی مورد انتظار، جهت می بخشد و باور اورا در راستای تحقق آنچه در انتظار آن است، به عزم و اراده تبدیل می کند.
    در فرهنگ شیعی، انتظار، یک مفهوم دینی و ارزشی است که نگرش انسان به شرایط گذشته و حال را به چشم انداز آینده پیوند می دهد. این مفهوم دینی و اسلامی، یک مفهوم هدایت بخش و برانگیزاننده ای است که رفتار های جهت مندی را در پی دارد و به تصمیمات و اقدامات عملی اصلاح گرایانه در عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، منتهی می گردد.
    جوهرة اصلی انتظار در تفکر شیعی، اعتقاد و ایمان قلبی به حتمیت ظهور مصلح جهانی حضرت مهدی موعود(عج) و دخالت مستقیم این باور داشت در نگرشها و رفتار های فردی و اجتماعی انسان منتظر در رابطه با سرنوشت و آیندة او است. تا مادامی که ما دخالت مستقیم و نقش تأثیرگذار این اندیشه و باورداشت را در ساختار ذهنی، اسلوب اندیشه، شیوه زندگی وچگونگی حال وآینده خود، به عنوان یک واقعیت نپذیریم و آن را در حیات فردی و اجتماعی خود به یک جریان فکری و رفتاری تبدیل نکیم، هرگز به آثار پر برکت این تفکر دست نخواهیم یافت. بنا براین، نخستین قدم در این راستا، آن است که ما درک درست و تصور صحیحی از این مفهوم ارزشی و اسلامی، داشته باشیم تا به اهمیت آن پی ببریم.
    از تأمل در روایاتی که به موضوع انتظار و الزامات آن پرداخته است به رو شنی در می یابیم که در فرهنگ شیعی، انتظار صرفا یک مفهوم ذهنی و دانستنی نیست که ما در لغتنامه ها و کتابخانه ها، سراع آن را بگیریم بلکه یک مفهوم کاربردی و سازنده ای است که در متن زندگی سیاسی و اجتماعی خودمان می باید آن را جستجو نمود. در اندیشة شیعی، انتظار یک تفکر جریان ساز و هویت بخشی است که چگونه بودن و چگونه زیسن را برای ما تعریف و جهت گیری کلی حرکت جامعه بسوی آینده را، تعیین می کند. مهم آن است که ما با تأمل و نگرش صحیح نسبت به روایات و دستور العمل های عصر غیبت و انتظار، جنبه های کاربردی این تفکر را استخراج و در زندگی فردی و اجتماعی خویش بکار بندیم.
    اگر می بینیم در احادیث و روایات، این همه از فضیلت و ارزش انتظار و ارج گذاری منتظران، سخن به میان آمده و از انتظار ظهور مهدی(عج)، با عناوین و اوصافی چون: برترین ترین عمل« افضل اعمال امتی انتظار الفرج »،[۳] بافضیلت ترین عبادت «افضل العبادة انتظار الفرج»،[۴] بالا ترین جهاد در راه خدا « افضل جهاد امتی انتظار الفرج »،[۵] محبوب ترین عمل در پیشگاه الهی « احب الاعمال الی اللّه عزّ وجلّ انتظار الفرج»،[۶] همسنگ بودن با شهادت و بخون طپیدن در راه خدا « المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه فی سبیل اللّه»،[۷] در رکاب حضرت قائم (عج) بودن« کمن کان فی فسطاط القائم(ع) »،[۸] در حال پیکار با دشمنان و شمشیر زدن در محضر رسول خدا «المنتظر للثانی عشر منهم کالشاهر سیفه بین یدی رسول الله صلی الله علیه و آله یذب عنه »[۹] و دیگر تعابیری که هرکدام با عنایت و حکمت خاصی بیان شده است، همه و همه از ارتباط و پیوستگی این باور درونی با عملکرد بیرونی و رفتارهای سازمان یافتة فردی و اجتماعی انسان منتظر، حکایت دارد.
    دلیل این امر نیز، روشن است زیرا این تشبیهات ویکسان سازی- چه از نظر درجات ذاتی و چه از جهت در یافت اجر و پاداش- بدون وجه تشبیه و وجود سنخیت، حتی از نظر یک فرد عادی، معقول و موجه نمی باشد، تا چه رسد به پیامبراکرم (ص) و امامان معصوم (ع)، این همسانی را صحه گذارند بلکه به حکم عقل نیز، این همسانی و مشابهت مستلزم نوعی یکسانی و همانندی است که می باید در انسان منتظر، پدید آید تا در پرتو این مشابهت و سنخیت، چنین شخصی با آن سردار به خون طپیدة را خدا، همرنگ و همسان گردد.

    ویژگی های انتظار

    گرچه «انتظار» به معنای عام آن- که ناشی از خوش بینی نسبت به جریان کلی نظام طبیعت و سیر تکامل تاریخ و اطمینان به آینده است- یک امری فطری و همگانی است و برای هر قوم و پیروان هر آئینی وجود دارد.
    اما انتظار ظهور، با مفهوم و محتوای خاص شیعی آن، دارای ویژگی های منحصر بفردی است که آن را از سایر رویکرد ها، متمایز می نماید. این ویژگی ها، متعدد و گوناگون است که هر کدام از ابعاد مختلف، قابل بررسی است. در این جا به سه ویژگی مهم و اساسی انتظار ظهور مهدی(عج)، اشاره می گردد:
    الف) گستره
    انتظار ظهور منجی موعود، از نظر گسترة زمانی، دامن دار ترین آموزة دینی- تارخی است که تمامی قلمرو تاریخ را اعم از گذشته، حال و آینده، در برمی گیرد. آیات: ۱۰۵ سورة انبیأ،[۱۰] و ۵۵ سورة مبارکة نور،[۱۱] شاهد این فراگیری تاریخی- گذشته، حال و آینده- است.
    ب) جذبه
    ویژگی دیگر انتظار ظهور مهدی موعود(عج)، جذبة روز افزون و کشش فوق العادة این آموزة الهی و قرآنی، در گذر زمان است. این ویژگی- که متأسفانه تا حدی مغفول مانده و کمتر بدان توجه می شود- موجب شده است که انتظار ظهور در فرایند تاریخ، چنان شور انگیز و عشق آفرین باشد که نه تنها مثل دیگر رویکرد های تاریخی، دچار روز مرگی، تکرار، ملالت، کهنه گی و فرسودگی نمی شود بلکه هر روز بر افروخته تر، جذاب تر و تابنده تر از گذشته، جلوه گری می کند و صفوف مشتاقان و منتظران امروز و فردا، افزون تر و پر صلابت از دیروز و گذشته اند.
    این جذبه و اشتیاق به حدی است که حتی دوران حضور اولیأ معصوم قبل از ایشان را نیز شامل می شود. و لذا امامان معصوم علیهم السلام نیز، ضمن اینکه نگاه مردم را به سوی یگانة دوران معطوف نموده اند، خود نیز این علاقه و اشیاق خود را نسبت به آخرین ذخیرة الهی، ابراز نموده اند. وقتی یکی از یاران امام صادق علیه السلام از بدنیا آمدن حضرت قائم(عج) سؤا ل می کند و می گوید: « هل ولد القائم؟ فقال: لا» حضرت در پاسخ می فرماید: نه خیر، سپس این جمله را می فرماید: « ولو ادرکته لخدمته ایام حیاتی».[۱۲] اگر من حضور او را درک می کردم، سراسر عمرم را به خدمت گذاری او می پرداختم! در روایت دیگر این جملة زیبا از زبان مبارک حضرت سید الشهدأ ابا عبد الله الحسین علیه السلام نیز، نقل شده است.[۱۳]
    سرّ این همه شور و شیدائی، آن است که آن موعود الهی، همچنان که خود تجسم همة انبیا و اولیأ الهی است، ظهور او نیز تجلیگاه تمامی خوبی ها و نیکی ها و تحقق بخش همة آرمان ها و آرزو های دور دست بشریت است.
    ج) عظمت
    بشر در جریان زندگی، بطور طبیعی دارای انتظارات و اهداف گوناگون اند که در بسیاری از موارد حیات فردی و اجتماعی به تحقق و استمرار این انتظارات، وابسته است. در این میان، ویژگی انتظار ظهور مهدی علیه السلام، این است که این انتظار، علاوه بر گستردگی و جذابیت آن، ماهیتاً چنان بزرگ و با عظمت است که سایر انتظارات بشری به هر اندازه که بزرگ و با اهمیت باشد در مقایسه با آن، بسی ناچیز و بی مقدار است زیرا این انتظار، چنان سترگ و فراگیر است که همة انتظارات مقدس و انسانی را در بر داشته و پوشش می دهد. انتظار ظهور مهدی علیه السلام، انتظاری است که در طول تاریخ، پیامبران الهی(ع)، نوید آن را داده اند و بشریت قرن ها و نسل ها، در آرزوی چنین روزی نشسته اند تا شاید وعدة الهی فرا رسد و همة آرزو های بلند و دیرین انسانیت، ببار نشیند.
    از نظر، جایگاه اعتقادی نیز، انتظار ظهور مهدی(عج) از چنان عظمتی بر خوردار است که در روایات، قرین اصول و قواعد اساسی دین نظیر: توحید و نبوت، ذکر شده است. وقتی یکی از اصحاب امام باقر علیه السلام، از دیانتی سؤال می کند که مورد پذیرش خداوند متعال باشد، حضرت، بعد از ذکر شهادت به توحید و ایمان به نبوت پیامبر(ص) و اعتراف به وحیانی بودن قرآن و اقرار به ولایت أئمة اطهار علیهم السلام، می فرماید: «…و انتظار قائمنا فان لنا دولة اذا شاء الله جاء بها».[۱۴] و منتظر بودن ظهور قائم ما اهلبیت(ع)، که خداوند برای ما دولتی قرار داده هر گاه بخواهند آن را محقق خواهند نمود.
    در حدیث دیگر، ابی بصیر از امام صادق علیه السلام، نقل می کند که فرمود: «اَلا اخبرکم بما لا یقبل اللّه عزّ وجلّ من العباد عملاً اِلاّ به». آیا می خواهید شما را خبر دهم از آنچه که خداوند بدون آن، هیچ عملی را از بندگانش نمی پذیرد؟ بعد ضمن بر شمردن دیگر اصول و مبانی دین، فرمود: «…والأنتظار للقائم(ع)».[۱۵] یعنی انتظار قائم(عج) جزء مبانی دین و شرط پذیرش الهی است.
    تأکید بر قرابت و هم ردیفی انتظار قائم(عج) با دیگر اصول اعتقادی دین اسلام، بیانگر عظمت و جایگاه رفیع مسألة انتظار، در ساختار اعتقادی دین است، همان گونه که به نص قرآن کریم،[۱۶] دین و دیانت منهای ولایت، ناقص و نا تمام است، همچنین دین و اسلام منهای انتظار مهدی (عج)، فاقد ارزش و مقبولیت خداوندی است.
    انتظار مهدی(عج)، انتظار تحقق همة خوبی ها است. در این انتظار، بشریت چشم به راه است تا آنچه را که بر اساس فطرت پاک خدایی، در آرزوی آن بوده و هیچگاه به صورت کامل به آن دست نیافته است، چنین انتظاری، به همان میزان که بزرگ و عظیم است، اقتضائات و بایسته های متناسب با خود را می طلبد.

    عصرانتظار

    ما امروزه در عصری زندگی می کنیم که در آن، نام مقدس مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، زیبا ترین و پر آوازه ترین نام در جهان، شناخته می شود و گفتمان ظهور آن حضرت(ع)، جذاب ترین، شکوهمند ترین و شور انگیز ترین حدیثی است که روح انسان های پاک اندیش را، برافروخته می سازد و جان میلیون ها انسان تشنة عدالت و پاکی را، سرشار از امید و شادی می نماید.
    امروزه در میان تاریکی های جاهلیت مدرن معاصر، نام مقدس مهدی(عج) و انتظار ظهور آن حضرت، چنان سترگ، درخشان و فراگیر است که تاریخ و زمانه را در خود فرو برده و این دوران با شناسنامة «انتظار»، شناخته می شود چرا که حرکت تاریخ، منتظر آمدن صاحب این عصر است، چشم ها همه به سوی او دوخته شده، آرزوها همه به روز ظهور، نشانه رفته و این عصر را عصر انتظار می نامند.
    در این دوره و زمان، بیش از هر مقطعی تاریخی دیگری، نگاه ها به سوی آن منجی دوران، معطوف گردیده و علائق، انتظارات و توجهات، به آن وجود مقدس (ارواحنا فداه) و ظهور پر نور آن حضرت، گره خورده است. از این نظر، «انتظار»، به عنوان ویژگی بارز این عصر و زمان محسوب می شود زیرا عطش و جوشش ناشی از انتظار، در هیچ دوره ای از تاریخ، تا این حد پرحجم و پر رنگ نبوده است.
    از این نظر این عصر را که روزنه های از شعاع ظهور در افق آن هویدا می باشد، می توان عصر ظهور صغری نیز نامید. مراد از ظهور صغری، پدیدار شدن قرائن نزدیک شدن زمان به دوران ظهور آن حضرت است. این نشانه ها و قرائن حاکی از نزدیک شدن وعدة الهی را، از تدبر و تأمل در ورای آنچه در ظاهر جریان دارد، در سمت و سوی حرکت های کلی جامعة بشری، هرچند به صورت کمرنگ، می توان درک نمود.

    کارکرد انتظار

    منظور از کار کرد انتظار، توجه به نقش سازنده و کار آمد این تفکر در اصلاح، تغییر، سازماندهی و مدیریت سیاسی اجتماعی است. اندیشة انتظار، که نظام فکری و سیاسی شیعه را در عصر غیبت، سازماندهی و رهبری می کند، به دلیل استحکام مبانی اعتقادی آن، از یکسو و برخورداری از میکانیسم پیچیده در مقابله با ظلم و نفی حاکمیت جور در هر زمان، از سوی دیگر، کارآمد ترین سیستمی است که در عرصة تغییر نظام سیاسی اجتماعی، تمامی ساز و کارهای لازم برای اصلاح و تغییر، در درون آن تعبیه شده است.
    از جمله پیدایش انقلاب اسلامی را، می توان باز تاب عینی، کارکرد اعتقادی سیاسی، این تفکر دانست. بدون تردید، در بررسی و ارزیابی پدیدة انقلاب اسلامی و استقرار اندیشة سیاسی شیعی در ایران، تحلیل درست و واقع بینانه این خواهد بود که این پدیدة مبارک، بیش از هر عامل دیگری، معلول مستقیم اندیشة انتظار و کار کرد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی آ ن است.
    فرضیه علمی قابل طرح در مورد انقلاب اسلامی، این است که عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی در شروع و پیروزی انقلاب نقش داشته است. یکی از گزاره ‏های اصلی و مورد قبول عده‏ای از نظریه پردازان انقلاب، عامل مذهب است که نمود عینی آن، در اندیشة انتظار، به وضوح دیده می‏شود. نقش و تأثیر اساسی اندیشة انتظار در شکل‏گیری مبانی فکری و ایدئو لوژیکی انقلاب اسلامی، غیر قابل انکار است.
    در یک ره ‏یافت توصیفی از ریشه ‏ها و عوامل وقوع انقلاب اسلامی ایران، می‏توان به مؤلّفه‏ ها و گزاره‏ های مختلفی اشاره کرد؛ مانند اسلام ستیزی رژیم پهلوی، گسترش فساد، ظلم و بی عدالتی، توسعه و نوسازی ناقص و نامتناسب، استبداد و اختناق مداوم، استبداد و سرکوبی آزادی خواهان، استحکام باورها و اعتقادات ارزشی مردم و… در این میان، یک عامل فکری و ایدئولوژیکی - که از دید تیز بین نظریه پردازان و نویسندگان داخلی و خارجی پنهان نمانده - مسأله غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و انتظار ظهور منجی عالم بشری است. به نظر آنان، این باور و اعتقاد، زمینه‏ ساز تغییر نگرش و رفتار های مردم ایران، تقویت بنیان ‏های فکری و فرهنگی جامعه، گسترش روز افزون اندیشه ‏های اصلاح طلبانه، تلاش و کوشش برای تغییر و تحوّل، عدم پذیرش حاکمیّت ‏های سیاسی، داشتن امید و آرزو برای پیروزی و در نهایت قیام و انقلاب علیه بی عدالتی ‏ها و زمینه سازی برای انقلاب جهانی مهدی موعود، بوده است. با توجّه به مؤلّفه ‏های ظلم ستیزی اندیشة انتظار، عدم مشروعیّت حاکمان سیاسی، نصب عام فقیهان برای نیابت از امام عصر (عج)، امید به اصلاح و تعالی جامعه و نابودی مظاهر ظلم و فساد، غصب حقّ حاکمیت ائمه(ع)، محرومیّت جامعه از فیض حضور امام، زمینه سازی برای تعجیل فرج و… می‏توان گفت که: اندیشة انتظار- به طور مستقیم یا غیر مستقیم- محور هدایت فکری و رهبری انقلاب اسلامی بوده و نقش عمده ‏ای در شروع و پیروزی آن داشته است.[۱۷]
    این تحلیل در موارد مشابه نیز قابل تسری است. هم اکنون نمود های عینی تأثیرات و کارکرد این اندیشة نجات بخش را، در گرایش جمعی به اندیشة انتظار و فراهم شدن تدریجی زمینه های گسترش این تفکر در جوامع اسلامی و شیعی، به خوبی می توان مشاهده نمود. نمونة دیگر این کارکرد را در تقابل تحسین برانگیز شیعیان لبنان با دشمنان، می توان احساس کرد. بدون شک آنچه امروزه، اراده و ایمان جوانان شیعه در لبنان را در برابر دشمن قدرت مند آنان، این چنین فولادین و شکست نا پذیر نموده است، اتکاء به این اعتقاد اصیل و هویت آفرین است.

    انتظار و زمینه سازی

    یکی از مسائل کلیدی که در بحث انتظار، لازم است مورد توجه مضاعف قرارگیرد، پیوند این بحث با مسألة زمینه سازی است. آنچه درعصر انتظار، ضرورت دارد ومی باید دردستورکار جامعة منتظر قرارگیرد، توجه به الزامات عقیدتی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی اندیشة انتظار و فراهم سازی زمینه های ظهور امام عصر(عج) است.
    اساساً مسألة زمینه سازی وتلاش برای رفع موانع ظهور، در متن معنا و ماهیت انتظار نهفته است و واژة انتظار، خود گویای حضور عینی و تلاش عملی برای تغییر وضع موجود با هدف بستر سازی یک تحول عظیم است، تحولی که به زمینه سازی و فراهم شدن شرایط احتیاج دارد. قوت و شدت چنین انتظاری نیز، وابسته به میزان تمهیدات و دستمایه های لازم برای تحقق آنچه مورد انتظار است، خواهند بود. از این نظر، انتظار ظهور، همچنان که از لحاظ معنا و مفهوم، با عمل، تلازم دارد، در عرصه های سیاسی، اجتماعی نیز، بحث انتظار، با مسألة زمینه سازی و تلاش برای فراهم نمودن مقدمات حکوت مهدوی، کاملا عجین شده است به گونه ای که سخن از انتظار و آرزوی رسیدن به آرمان ظهور، بدون توجه به مسألة زمینه سازی و بررسی عوامل بستر ساز رخداد ظهور، بی ثمر و بی معنا خواهند بود.
    تمامی تأکیدات و سفارشات پیامبراکرم(ص) وأئمة معصومین(ع)، نسبت به اهتمام به مسألة انتظار ظهور نیز، با هدف ایجاد انگیزه و تحریک و تقویت اراده های خدا جویی در انسان ها و کشاندن و وا داشتن آنان به حرکت و تلاش در راه خدا برای آماده سازی زمینه های اجرای کامل دین خدا در سراسر زمین و فرا رسیدن وعدة الهی در تحقق ظهور است.
    روشن است که این مهم، بدون توجه به عملکرد و شرایط موجود جامعه، قابل تفسیر نخواهند بود. زیرا معقول نیست جامعه ای دارای اهداف و تعلقات آرمانی باشند اما نسبت به این اهداف دغدغه مند نبوده و سلوک منتظرانه نداشته باشند. در غیر این صورت، بدون شک چنین قومی که درساختار ذهنی آنان، هدفی فراتراز نیازهای روزمره، نمی گنجد و چیزی مهم تر و ارزشمند تر از مسکن، خوراک وپوشاک، برای آنان قابل درک نمی باشند، این جامعه فاقد هویت وحیات هدفمند بوده و چنین مردمی هرگز نمی توانند خود را جامعة آرمان گرا بنامند.

    انتظار و دولت اسلامی

    امروزه بحث از انتظار ظهور و بررسی زمینه های آن، ارتباط تنگاتنگی با چگونگی نظام سیاسی اجتماعی حاکم در یک جامعه و جهت گیری های سازمان یافته ای جاری در قلمرو حاکمیت سیاسی آن دارد. به همین جهت بحث از انتظار در عرصة زمینه سازی، با موضوع دولت و حکومت با ساختار رسمی شناخته شده، رابطة مستقیم دارد. در این محور به بررسی این ارتباط و تعامل، خواهیم پرداخت.

    تعریف دولت

    اصطلاح «دولت» غالبا با مفاهیمی نظیر: ملت، جامعه، حکومت، سیاست و… به کار می رود. اما این اصطلاح جدای از مفهوم ترکیبی آن، دارای مفهوم معین و معنای شناخته شده ای است که در تعریف آن گفته شده است: «دولت تجلی قدرت ناشی از تشکل سیاسی یک جامعه است».[۱۸]

    عناصر دولت

    نظام یافتگی و نمود قدرت، در قالب «دولت»، مبتنی بر بنیان ها و عناصر چهار گانه ای ذیل است:
    ۱- جمعیت (عنصر ملی)
    ۲- سر زمین (عنصر میهنی)
    ۳- حکومت (عنصر تشکیلاتی)
    ۴- حاکمیت (عنصر اقتدار)
    این عناصر، ارکان شکل گیری و قوام بخش پدیدة به نام «دولت» است که با نبود هرکدام و یا مخدوش بودن آن، دولت نیز، مهفوم خود را از دست خواهند داد. در مفهوم «دولت» به عنوان تجلیگاه قدرت، دو اصل می باید همواره مد نظر قرار گیرد: اولین اصل، مدیریت قدرت حاصل از عناصر چهار گانه ای شکل دهندة دولت. دومین اصل عبارت است از اعمال قدرت یعنی؛ فعلیت یافتن اقتدار سیاسی اجتماعی دولت، در قلمرو حاکمیت.

    دولت اسلامی

    آنچه امروزه از آن به عنوان «دولت» تعبیر می شود، بیشتر ناظر به معنای کلاسیک آن یعنی ساختار سیاسی مرکب ازقوای سه گانة اجرائی، تقنینی و قضائی است. اما هنگامی که عنوان «دولت» با پسوند «اسلامی»، به کار می رود، صرف ساختار سیاسی شناخته شدة قدرت و یا مطلق اقتدار سیاسی مد نظر نیست بلکه در ضمن آن، مشروعیت یک نظام سیاسی از نظر اسلام مد نظر است. مراد از دولت اسلامی، نظام سیاسی- حکومتی است که عنصر دین(اسلام)، هم منشأ مشروعیت آن است و هم تعریف کنندة ساختار قدرت و وظایف اجرائی آن است.

    وظائف دولت اسلامی

    دولت ها و حکومت ها، بر حسب ماهیت و مصدر مشروعیت خویش اهداف و مقاصدی متفاوتی دارند که در جهت نیل به آن تلاش می‏کنند و بتبع آن وظائف و مسؤلیت های را برای دولت تعریف و تعیین می نمایند. مهم ترین هدف دولت ها و حکومت های غیر دینی، دفاع از حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی شهر وندان و تأمین نیازهای مادی و معیشتی آنان است و فرا تر از این وظیفه و مسؤلیتی برای خود نمی بیند. اما دولت اسلامی مبتنی بر اندیشة حکومت دینی، علاوه بر تأمین نیاز های مادی و آسایش و سعادت دنیوی، دغدغه‏ ای تأمین نیاز های روحی و سعادت اخروی از طریق احیای ارزش های معنوی و دینی در جامعه را نیز، جزء وظائف، برنامه ها و دستورالعمل های خود می داند.
    امیر المؤمنین علی (ع)، وظائف حکومت و دولت اسلامی را، تأمین و اصلاح امور مادی مردم و احیای ارزش های دینی، ذکر می کند. حضرت در پیشگاه خداوند عرضه می دارد: «… و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الأصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک وتقام المعطلة من حدودک».[۱۹] خدایا من هدفم از حکومت، آشکار ساختن و پیاده نمودن آموزه ها و معارف دین تو و اصلاح امور شهرها و بلاد تو است تا بندگان مظلومت در آن احساس امنیت نمایند و حدود و مقررات دینت به اجرا گذارده شود. حضرت در این فراز از کلام خود، توجه به نیاز های مادی و معنوی، دنیوی و اخروی را توأمان ذکر می کند و اصلاح روابط اجتماعی، توسعه‏ی اقتصادی، احیای ارزشهای دینی و اقامة حدود الهی را، از مهم ترین وظائف حکومت و مأموریت دولت اسلامی ذکر می نماید. این جامع نگری و تلفیق و آمیختگی اهداف مادی و معنوی، مهم ترین وجه تمایز حکومت دینی و غیر دینی است.

    دولت اسلامی و فرهنگ سازی اندیشة انتظار

    مهم ترین وظیفه و رسالت دینی دولت اسلامی در عصر انتظار، فرهنگ سازی اندیشة انتظار و فراهم نمودن بستر های لازم جهت توسعه و گسترش اندیشة انتظار در جامعه است. ترویج نهادینه شدن اندیشة انتظار نیز، بدون تحکیم دیگر مبانی فکری و دینی، ممکن نمی باشد.
    از این رو، بهترین راهکار برای نهادینه شدن این تفکر در جامعه، کاکرد فرهنگی به صورت جامع و فراگیر است. زیرا کارکرد فرهنگی در الگو پردازی نماد های مذهبی و دینی، مؤثر ترین رویکردی است که نقش بی بدیل آن در تحکیم و توسعة آموزه های دینی و ارزشی، می باید مورد عنایت مضاعف قرار گیرد.
    در این راستا، دولت اسلامی با استفاده از امکانات ومیکانیسم های که در اختیار دارد، می باید سیاست گذاری های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه را، به گونة مدیریت و سازماندهی کند که منجر به اصلاح و تغییر نگرش های غیر دینی گردد و با برنامه ریزی و بکار گیری ساز وکار های لازم، فضای فکری حاکم برجامعه را به گونة طرراحی و مهندسی نمایند که انگیزه های مذهبی در جامعه تحکیم یابد و مردم به سمت ارزش های مذهبی و دینی سوق داده شوند.
    در چنین فضای، زمینه برای شکوفائی اندیشة انتظار فراهم می شود و مردم با رغبت و اشتیاق بدین سو حرکت می کنند. آن وقت است که تفکر انتظار، به صورت یک فرهنگ، وارد زندگی فردی و اجتماعی خواهند شد و نگرش های عمومی در عرصه های مختلف، متناسب با این رویکرد، شکل خواهند گرفت.
    بدیهی است تا زمانی که اندیشة انتظار ظهور، از حالت اعتقاد و باور ذهنی، تبدیل به یک جریان اجتماعی و تفکر غالب در جامعه نگردد و رنگ و بوی انتظار، در تربیت و فرهنگ و سلوک عمومی جامعه، مشهود نباشد، آثار و برکات آن نیز در جامعه پدیدار نخواهند شد. زیرا جوشش این اعتقاد با عملکرد و فرهنگ جاری در میان مردم، لازمة قطعی باور مندی به انتظار ظهور حضرت مهدی(عج) است، اعتقاد و باوری که در شرائط غیبت، اطاعت منتظرانه را به همراه دارد.
    همان چیزی که پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم، در توصیف منتظران ظهور فرزندش مهدی(عج) فرمود:« طوبی لمن ادرک قائم اهل بیتی و هو یأتمّ به فی غیبته قبل قیامه و یتولیّ اولیائه و یعادی أعدائه ذاک من رفقائی و ذوی مودّتی و اکرم أمّتی علی یوم القیامه».[20] خوشا به حال آنکسی که زمان قائم اهل بیت من را درک نماید، در حالی که قبل از فرا رسیدن قیام او در زمان غیبتش، پیرو او بوده و دوستانش را دوست داشته و با دشمنانش به دشمنی برخاسته باشند. چنین کسانی در بهشت جزء رفیقان و همراهان من و مورد مهر و محبت من اند و با من در زمرة گرامی ترین افراد امت من محشور می شوند.
    براساس این حدیث شریف، وقتی فرهنگ عمومی جامعه، براساس آموزه های دینی تعریف و نهادینه گردد، طبیعی است که سایر جهت گیری های اجتماعی و سیاسی جامعه نیز، صبغة دینی به خود می گیرد و کارکرد ها و عکس العمل های جاری در جامعه، بر اساس معیار های دینی، سامان می یابد. آنوقت است که تولی و تبری، دشمن شناسی، حمایت از حق، یکپارچگی در برابر باطل و… در رفتار های اجتماعی مردم به صورت هدف مند، تثبیت می گردد. بدیهی است تحقق این مهم، بدون اهتمام و سیاست گذاری های کلانی که در خوزة اختیارات دستگاه حکوکت و جزء وظایف کارگذاران دولت اسلامی است، ممکن و میسر نخواهند بود.

    انتظار و جهانی شدن

    از محورهای مهم دیگر در موضوع بحث، مسألة «جهانی شدن» و رابطة آن با موضوع انتظار ظهور حکومت جهانی مهدوی است. این عصر همچنانکه در فرهنگ شیعه به نام «عصر انتظار» موسوم است، اصطلاحا از آن به عنوان «عصرجهانی شدن» نیز یاد می شود.
    پرسش های که در این خصوص مطرح است این است که: آنچه به نام «جهانی شدن» از آن تعبیر می شود ماهیتاً چیست؟ آیا تفسیر ودیدگاه واقع بینانه ای در این رابطه وجود دارد؟ رابطة این بحث با نظریة مهدویت و انتظار چگونه است؟ آیا نسبت تقابل و تعارض میان این دو حاکم است یا ملائمت و هماهنگی میان آن برقرار است؟ نقش شیعه بطور عام و دولت اسلامی بطور خاص در این رابطه چیست؟ و…
    این پرسش ها که هرکدام ممکن است سؤالات فرعی متعددی را درپی داشته باشد، اهمیت و ضرورت طرح و بررسی این موضوع را مشخص می نماید.
    البته در اینجا ما در صدد مقایسة ماهوی بحث «جهانی شدن» با موضوع «انتظار ظهور» نمی‌باشیم، بلکه این بحث با نگرش تحلیلی و رویکرد رهیافت شناسانه، مورد توجه خواهند بود.
    در این بخش، به منظور رهیافت پاسخ به پرسش های اساسی این بحث، ابتدا به تاریخچه، تعریف و دیدگاهای مطرح در مورد این اصطلاح، بطور گذرا اشاره می گردد تا ماهیت و جوهر واقعی این مسأله بخوبی روشن گردد، سپس به ارزیا بی رابطة آن با بحث انتظار و نظریة مهدویت، پرداخته خواهند شد.

    تاریخچة بحث

    این اصطلاح که تاحدی نوظهور بوده و در چند دهة اخیر بر سر زبان‌ ها رایج گردیده است، با عناوین و تعابیری چون: «جهانی شدن»، «جهان گرایی»، «جهان شمولی»، «دهکده جهانی»، از آن یاد می شود. این اصطلاحات دهن پرکن که در گفتمان های سیاسی و در میان اصحاب رسانه، کار برد بیشتری دارد، از اواخر نیمه دوم قرن بیستم میلادی پس از ارائه نظریة «دهکده جهانی» مارشال ‌مک ‌لوهان در سال ۱۹۶۰ میلادی مورد توجه قرار گرفت و قبل از آن به صورت یک اصطلاح جا افتادة علمی، کاربرد چندانی نداشته است. ولی امروزه اصطلاح «جهانی شدن» به عنوان کلید واژه غالب نظریات مطرح در جهان معاصر محسوب می‌شود.

    تعریف جهانی شدن

    حقیقت این است که این موضوع به دلیل نوظهور بودن و کامل نشدن ولادت آن از یکسو، پیچیدگی و گستردگی ابعاد و خصوصیات آن از سوی دیگر، هنوز تصویر روشن و شفافی از خود نشان نداده است و لذا تا کنون تعریف استانداردی که مورد اتفاق نظر باشد، در مورد آن یافت نمی شود. در تعریفات ارائه شده، هر کسی بر اساس برداشت خاص نسبت به ویژگی‌های جهانی شدن، آن را تعریف نموده و در هر تعریفی یکی از ویژگی‌های آن بیشتر مورد عنایت بوده است
    با این حال، شاید ساده ترین تعریفی که می‌تواند وجه مشترک تعاریف موجود و اقوال مطرح در این زمینه به شمار آید این باشد که بگوئیم: «جهانی شدن عبارت است از محلی شدن عرصه‌ها، یکپارچگی و یکسان‌سازی ساختارها، نهادها و فرهنگ‌ها در اثر گسترش ارتباطات، همگانی شدن اطلاعات و برداشته شدن موانع اقلیمی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ..». این تعریف را شاید بتوان حاصل تلفیق تعاریف موجود نسبت به خصوصیات موضوع جهانی شدن، عنوان نمود.

    نظرگاها در مورد ماهیت جهانی شدن

    آمیختگی طبیعی موضوع جهانی شدن با مقولة سیاست و امکان دست مایه قرار گرفتن آن برای اهداف و مقاصد خاص سیاسی، سوالات و ابهامات زیادی را در مورد اهداف طرح این بحث و پیامدهای مترتب بر آن، پدید آورده است. به همین جهت بسیاری از صاحب نظران در مورد بحث ماهوی این مساله شدیدا اختلاف نظر دارند که بطور عمده سه دیدگاه متفاوت همراه با سه موضع مخالف در این خصوص به چشم می‌خورد:
    ۱ـ دیدگاه پروژه: عده‌ای نسبت به این مساله نگاه بد بینانه دارند و حد اقل در مورد اهداف طراحان این بحث، با نگاه سؤظن می نگرند. این عده، بحث جهانی شدن را یک سناریو و پروژة سیاسی می دانند که به صورت برنامه‌ ای سازمان یافته و غیر علنی، از سوی اراده ‌های پنهانی قدرت ‌های سلطه، برای اهداف استعماری در سطح جهانی طراحی شده است. از نظر آنان این بحث ماهیتاً یک امر تصنّعی و ساختگی است که استراتژی اعلام نشدة قدرت‌های بزرگ در ورای آن نهفته است. براساس این تحلیل، گرچه در ظاهر آنچه مطرح می‌شود صحبت از یکپارچگی جهانی و سهولت تعامل و ارتباطات است ولی واقع مسأله این است که این موضوع پوششی برای اجرئی شدن پروژه ای «جهانی سازی» با هدف «آمریکایی سازی» و یا دست کم «غربی سازی» از سوی تؤری پردازان سیاسی غرب برای تحمیل سلطة سیاسی فرهنگی غرب بر جهان طرراحی شدن است. در این نگاه، «جهانی شدن» یک عنوان صوری است که ماهیتاً ابزار کارآمد برای اهداف راهبردی جهان غرب است.
    ۲ـ دیدگاه پروسه: در مقابل، جمعی دیگر نسبت به موضوع «جهانی شدن» با نگاه مثبت می ‌نگرند و آن را یک فرایند طبیعی رو به تکامل جامعه بشری می‌دانند. از نظر آنان این روند یک سیر طبیعی و قهری است که خارج از اختیار و انتخاب افراد است. در این روند، کشورها و ملت‌ها به تدریج به سوی همگرایی و وحدت قطب ‌ها و تمرکز تصمیم‌گیری‌ ها به پیش می‌ روند. سرعت تحولات در این روند از یکسو،‌ تنوع نیازها و گستردگی حوزه تعاملات اجتماعی از سوی دیگر، رشد تکنولوژی و صنعت از سوی سوم، همه و همه چنین رویکردی را اجتناب ناپذیر می‌نماید به گونه‌ا‌ی که حرکت بر خلاف آن و یا نادیده انگاشتن آن، به معنای حرکت بر خلاف مسیر آب و مساوی با شکست تلقی می شود.
    طبق این برداشت «جهانی شدن» یک روند تدریجی دارای فرایند تاریخی است که سیر تحولات صنعتی و شهر نشینی و نیز پیشرفت تمدن رو به آینده، پیامدهای گریز ناپذیر خود را در پهنة حیات انسانی بر جای خواهند گذارد و در نتیجه، همه فاصله‌ ها و دیوار ها و مرزهای جغرافیایی، زبانی، نژادی و… خواسته یا نخواسته برچیده خواهند شد.
    ۳ـ دیدگاه میانه: گرچه دیدگاه مطرح در باب جهانی شدن، دو دیدگاه متضاد قبلی است و در مقابل این دو دیدگاه (افراطی و تفریطی) دیدگاه سومی به نام دیدگاه میانه هنوز(حداقل از دید نگارنده) بطور روشن و شایسته تبیین نشده است.
    اما می توان در این رابطه، دیدگاه وسط و واقعبینانه تری را مطرح نمود با این تحلیل که جهانی شدن نه یک فرایند صرفا طبیعی است و نه یک پروژة صرفا سیاسی و تصنعی، بلکه جهانی شدن یک پدیده است در عین اینکه ماهیتاً یک روند فراگیر طبیعی تدریجی توقف ناپذیر است، اما این روند طبیعی در همراهی و تداوم راه خود، از عوامل بیرونی عمیقا تأثیر می پذیرد. و لذا نقش عوامل سیاست و فرهنگ و اقتصاد را، در نحوه ای شکل گیری این سیر تدریجی و نیز سرعت و کندی و استقامت و انحراف این روند، نمی توان نادیده انگاشت.
    بنابراین «جهانی شدن» ماهیتاً و ذاتا یک روند طبیعی تدریجی برگشت ناپذیر است، با این توجه که این روند، بستر ساز نقش آفرینی اراده‌های انسانی است و این اراده های سازمان یافته، در نحوه ی سیر این فرایند و سمت و سوی آن، قویاً تاثیر گذار و بلکه تعیین کننده است.
    توجه به ویژگی‌ها و اقتضائات و نمودهای عینی این روند گویای واقع بینانه بودن این تحلیل در مورد ماهیت جهانی شدن است زیرا آنچه در متن جریان طبیعت و تاریخ مشاهده می‌شود، سیر طبیعی به سوی وحدت و تمرکز تدریجی عرصه ‌های گوناگون حیات بشری است که با سیر شتابان به سوی پیوستگی و فشردگی عرصه‌ها و فضاها به پیش می‌رود و آنچه جریان دارد؛ روند «جهانی شدن» و «جهان گرائی» است که دامنة آن فراگیر و جهان شمول است.
    و اگر صحبت از پروژة «جهانی سازی»، «غربی سازی» و امثال آن مطرح می شود، این سخن با طبیعی بودن روند جهانی شدن منافات نخواهند داشت زیرا ماهیت مسأله یک چیز است و تأثیر پذیری آن از عوامل بیرونی، چیز دیگری است. لذا برفرض صحت دخالت اراده های سیاسی در این امر، ماهیت قضیه، عوض نخواهدشد بلکه این بحث به بعدآسیب ‌شناسی قضیه مربوط خواهد شد.
    به همین جهت به نظر می‌رسد که طرح بحث جهانی شدن ‌باید همواره با نگرش آسیب ‌شناسانه همراه باشد و این تذکر و هشدار همواره مد نظر قرار گیرد که اراده و انتخاب جامعه بشری و موضع‌گیری مجامع جهانی، خود در سلسله علل اجتماعی این پدیده قرار دارد و نوع رویکردهای سیاسی اجتماعی در قبال این روند، در کندی و یا سرعت بخشیدن و نیز تبعات مثبت و یا منفی آن، بی‌تاثیر نمی‌باشد.
    از این رو اگر چنانچه در ورای بحث «جهانی شدن» اهداف «جهانی سازی» نیز در کار باشد باید آن را به عنوان یک حرکت سود جویانه قلمداد کرد نه اینکه آن را یک گزینة جانشین تلقی نمود ـ چنانکه در برخی از تحلیل ها چنین غفلتی به چشم می‌خورد ـ زیرا بررسی صحیح قضیه نشان می دهد که به موازات حرکت هماهنگ جهانی به سوی پیوستگی و انسجام، تلاش‌های شدیدی نیز در کار است که این جریان طبیعی را حتی الامکان در راستای اهداف مورد نظر خود منحرف نمایند، تا با کمترین هزینه حد اکثر بهره برداری سیاسی و اقتصادی را داشته باشند و استعدادها و امکانات جهانی را یکجا به نفع خود مصادره نمایند.
    دقیقا به همین خاطر است که قدرت ‌های استعماری به منظور تحقق رؤیاهای سلطه جویانة خود، بیش از دیگران به این بحث دامن زده و به نتایج آن چشم طمع دوخته ‌اند و لذا است که قدرت‌ های افزون طلبی چون امریکا هر از گاهی با تأکید بر شعار جهان گرائی شرایط کنونی، آن را مطابق با بخشنامة «نظم نوین جهانی» مورد نظر خود تعریف وجهانیان را ناگزیر از پذیرش آن می‌دانند؟
    اما حقیقت این است که تحقق چنین رؤیاهایی در شرایط کنونی بسیار بعید و بلکه غیر ممکن می‌باشد. زیرا در جهانی پر از آگاهی کنونی، دسترسی به اطلاعات، امکان غافلگیر نمودن را دشوار ساخته و شامّة سیاسی جوامع امروزی، بوی توطئه را از ترفندهای دیپلماتیک و شعارهای به ظاهر دلچسب، از فاصله های دور استشمام می‌نمایند. بدون تردید این شعور سیاسی و افزایش قدرت تحلیل در افکار عمومی، مهم ترین عامل بازدارنده‌ای است که هرگونه تلاش‌ راهزنانه را عقیم و بی نتیجه خواهد ساخت. چنانکه قدرت‌های استکباری و دست اندرکاران جهانی سازی نیز نسبت به عدم کارائی اهرم تظاهر و فریب به خوبی واقف اند.
    بنابراین، موفقیت و یا بی اثر ماندن تلاش‌ اراده‌های تمامیت خواه قدرت‌های سلطه، به میزان هوشیاری و سهم گیری مؤثر ما در این روند تاریخی، وابسته است ما نمی‌توانیم اصل این روند را متوقف سازیم و از صحنه زندگی خارج نماییم و یا نسبت به آن بی‌تفاوت باشیم، ولی می‌توانیم با نقش آفرینی به موقع در جهت حفظ تعادل این روند، جلو چالش طلبی‌های مراکز زیاده ‌خواه را که در صدد یکسویه نمودن این حرکت می‌باشند، بگیریم زیرا وضعیت تعاملی شرایط جهانی،‌ پیوستگی و در هم تنیدگی نیازها که از مظاهر بارز حرکت به سوی جهانی شدن می‌باشد، بگونة است که هرگونه ابتکار عمل را از دست سردمداران پروژه سازی خواهند ربود و ضرورت رویکرد به یک نظام نوین عدل محور را پدید خواهند آورد.

    جهانی شدن، راهبرد جهانی سازی اندیشة انتظار

    براساس تحلیلی که ارائه گردید، می‌توان مسالة «جهانی شدن» را به عنوان یک روند طبیعی، در راستای نزدیک شدن به نظریة حکومت واحد جهانی اسلام، تفسیر نمود و بلکه بالاتر، این روند را به عنوان راهبرد جهانی شدن نظریة مهدویت دانست و این ایدة مقدس و مترقی را با استفاده از ظرفیت های حاصل از این روند، جهانی سازی نمود. زیرا در عصر جهانی شدن، طرح نظریة «حکومت واحد جهانی اسلام» در قالب «مهدویت»، شاخص استوار و گزینة مطمئن و بی بدیلی است که می‌تواند انتظارات بشر در شرایط جهانی شدن و جهان گرایی را به بهترین شکل برآورده سازد.
    این نظریه با توجه به برتری و برجستگی‌های ذاتی آن، توجه جهانیان را هم اکنون نیز به خود جلب نموده و پیام آن در میان امواج پر غوغای حاکم بر فضای فکری جهان، گیرا ترین صدا و پرجاذبه ترین پیامی است که مخاطبین آن، در حال تکثیر و فزونی است.
    نگاهی از روی تدبر و تفکر در شرایط و اوضاع جهان معاصر نشان می‌دهد که هسته‌های آغازین چنین حرکتی، درحال شکل گیری است و سمت و سوی حوادث و آهنگ تحولات جهانی به گونه ‌ای است که گویا رخداد عظیمی با ابعاد وسیع و پیامدهای شگرفی در حال نزدیک شدن است و هم اکنون نیز امواج سهمگین و لرزش خفیف آن کاملا قابل لمس می‌باشد. امروزه دیده می‌شود که مراکز قدرت با اینکه خود را محور تصمیم‌گیری‌های جهانی و بین المللی می‌دانند، در تکاپوی عِدّه و عُده، به شدت به جُست و خیز افتاده ‌اند و با طپش قلب بیشتری نگران ظهور قدرت اسلام و جایگزین شدن آن است و لذا تمام سعی‌شان را در مقابله با اسلام و جلوگیری از معرفی و نفوز اندیشة نجات بخش انتظار ظهور، بکار می بندد تا شرایط را به نفع خود تغییر دهند و یا حد اقل از آسیب‌های احتمالی آن بکاهد. همه این تلاش‌های هیجان آلود حاکی از آن است که جهان معاصر(هرچند ناخود آگاه) خود را مخاطب این پیام رهائی بخش می‌دانند.
    از این نظر، می توان مسألة جهانی شدن را به عنوان زمنیة تسهیل کننده برای درک نظریة انتظار ظهور منجی جهانی مهدی موعود(عج)، تحلیل و ارزیابی نمود. با این استدلال که در بستر جهانی شدن، تفکر سیاسی اسلام (ایدة مهدویت) دیر یا زود تاثیرات بنیادین خود را در اذهان مردم جهان برجای خواهند گذاشت.
    شرط این مهم آن است که جهان اسلام عموما و جامعة شیعی خصوصا و دولت اسلامی بطور اخص، در راستای ترویج اندشة ظهور و ضرورت تشکیل حکومت عدل جهانی، به رسالت دینی و سیاسی خود عمل نمایند و با نقش آفرینی های مؤثر، حرکت ریل جهانی شدن را بدین سو هدایت کنند.

    نتیجه اینکه:

    اولا. موضوع «جهانی شدن» ماهیتاً یک جریان طبیعی است که روند تدریجی اجتناب ناپذیری را می پیماید.
    ثانیا. عوامل بیرونی (اراده های جمعی) در چگونگی این روند نقش جدی دارد به همین جهت راهزنانی در کمین آن طمع‌ها و آرزوها، دوخته ‌اند.
    ثالثا. توجه به ضرورت‌ها و آسیب‌های این روند و نیز نقش آفرینی به موقع در جهت هدایت صحیح آن، جزء مهم ترین وظایف شیعه و بطور خاص دولت اسلامی است.
    رابعا. رویکرد به مسألة «جهانی شدن»، نه به عنوان تهدید بلکه به عنوان یک فرصت کلان تمهید سازر، مورد اقبال جهان تشیع قرار گیرد تا بتوان با استفاده از «ریل» جهانی شدن، آهنگ حرکت به سوی ایدة حکومت واحد جهانی اسلام را سرعت بخشید و نظریة سیاسی شیعه را، تبدیل به نظریة برتر جهانی نمود.
    آنچه اشاره گردید، نگرش تحلیلی به ظرفیت های بحث جهانی شدن برای گسترش اندیشة انتظار و مهدویت در نگاه کلان بود. اما نگاه تطبیقی و مقایسه ای به این موضوع، بُعد مهم دیگر این بحث است که در این مجال فرصت طرح آن نمی باشد.

    پی نوشتها:

    [۱]« النظر الانتظار: تأمل الشئ بالعین»، الصحاح الجوهری، ج۲، ص۸۳۰/
    [۲] « یقال: نظرته وانتظرته إذا ارتقبت حضوره » تاج العروس، ج۷، ص۵۳۹/
    [۳] الامامة و التبصرة، ص۲۱، کمال الدین، ص۶۴۴، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۴۴/ ( در برخی از احادیث، در صدر این جمله، عبارت: «افضل اعمال شیعتنا…» ذکر شده است. ر.ک: کمال الدین، ص۳۷۷).
    [۴] کمال الدین، ص۲۸۷، بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۲۵/
    [۵] تحف العقول، ص۳۸، بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۴۱/
    [۶] عیون الحکم و المواعظ، ص۹۳/
    [۷] الخصال، ۶۲۶، کمال الدین، ص۶۴۵، شرح الاخبار، ج۳، ص۵۶۰، تحف العقول، ص۱۱۵، معجم احادیث الامام المهدی (عج)، ج۳، ص۷۵/
    [۸] المحاسن، ج۱، ص۱۷۳، کمال الدین، ص۶۴۴، بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۲۶/
    [۹] الغیبة النعمانی، ص۹۲، کمال الدین، ص۳۳۵- ۶۴۷، الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۲۸/
    [۱۰] « وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» ما در کتاب «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: که حتما بندگان شایسته ‏ام را وراثت و حکومت بر زمین خواهیم داد.
    [۱۱] « وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا وَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» خداوند به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده‏اند وعده مى‏دهد که قطعاً آنان را حکمران روى زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روى زمین را بخشید؛ و دین و آیینى را که براى آنان پسندیده، پا برجا و ریشه‏ دار خواهد ساخت؛ و ترس شان را به امنیّت و آرامش مبدّل مى‏کند، آنچنان که تنها مرا مى پرستند و چیزى را شریک من نخواهند ساخت. و کسانى که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.
    [۱۲] الغیبة النعمانی، ص ۲۵۲، بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۴۸، معجم احادیث الامام المهدی، ج۳، ص۳۸۵/
    [۱۳] موسوعة کلمات الأمام الحسین (ع)، ص۷۸۶، شرح احقاق الحق، ص۵۸۹/
    [۱۴] الکافی، ج۲، ص۲۳، الأمالی الصدوق، ص۱۷۹، جامع احادیث الشیعة، ج۱، ص۴۳۰/
    [۱۵] الغیبة النعمانی، ص۲۰۷، بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۴۰، معجم احادیث الامام المهدی، ج۳، ص۴۱۷/
    [۱۶] « الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا» از امروز( روز انتصاب و ابلاغ امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام، درغدیرخم)، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم. (سورة مائده، آیه ۳ ).
    [۱۷] فصلنامه انتظار، شماره ۲، ص۱۲۶/
    [۱۸] آیندة جهان ( دولت و سیاست در اندیشة مهدویت)، ص۷۸/
    [۱۹] نهج البلاغه (با شرح عبده)، ج۲، ص۱۳، بحار الانوار، ج۳۴، ص۱۱۱، میزان الحکمة، ج۱، ص۱۳۲/
    [20] کمال الدین، ص۲۸۶، غایة المرام، ج۷، ص۱۳۲، نورالثقلین، ج۲، ص۵۰۵، ینابیع المودة، ج۳، ص۳۹۶، بحار الانوار، ج۵۱، ص۷۲، معجم احادیث الامام المهدی (عج)، ج۱، ص۲۶۳/

    فهرست منابع:
    ۱/ المحاسن، ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد البرقی، (متوفای: ۲۷۴ه.ق)، تصحیح و تعلیق: السید جلال الدین الحسینی، سال چاپ:۱۴۷۰- ۱۳۳۰ ه.ش، دارالکتب الاسلامیه، تهران.
    ۲/ الامامة والتبصرة من الحیرة، علی بن الحسین بن بابویه القمی،(متوفای: ۳۲۹ ه.ق)، الطبعة الاولی: ۱۴۰۴ق-۱۳۶۳ش، تحقیق و نشر: مدرسة الامام المهدی(عج)، قم.
    ۳/ الکا فی، ثقة الاسلام، محمد بن یعقوب بن اسحاق الرازی الکلینی، (متوفای: ۳۲۹ ه.ق)، تحقیق: علی اکبرالغفاری، چاپ پنجم: ۱۳۶۳ه.ش، دارالکتب الاسلامیه، تهران- ایران.
    ۴/ الغیبة، ابوزینب، محمد بن ابراهیم بن جعفرالکاتب النعمانی، (متوفای:۳۶۰ ه.ق )، تحقیق: فارس حسون کریم، الطبعة الأولی:۱۴۲۲ه.ق، انوارالهدی، قم.
    ۵/ شرخ الاخبار فی فضائل الأئمة الاطهار(ع)، القاضی، ابی حنیفة، النعمان بن محمد التمیمی المغربی،(متوفای: ۳۶۳ ه.ق)، تحقیق: السید محمد الحسینی الجلالی، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدر سین، قم.
    ۶/ کمال الدین وتمام النعمة، الشیخ الصدوق، محمدبن علی بن الحسین بن بابویه القمی،(متوفای: ۳۸۱ ه.ق)، تحقیق: علی اکبرالغفاری، سال چاپ: ۱۴۰۵ه.ق-۱۳۶۳ش، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدر سین، قم.
    ۷/ الخصال، الشیخ الصدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی، (متوفای: ۳۸۱ ه.ق)، تحقیق: علی اکبرالغفاری، سال چاپ: ۱۴۰۳ ق- ۱۳۶۲ ش، انتشارات اسلامی،قم.
    ۸/ الأمالی، الشیخ الصدوق، ابوجعفر، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی،(متوفای: ۳۸۱ ه.ق)، تحقیق: مؤسسة البعثة للدر اسات الاسلامیة، الطبعة الاولی: ۱۴۱۷ ه.ق، مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة.
    ۹/ الصحاح تاج الغة و صحاح العربیة، اسماعیل بن حماد الجوهری(متوفای:۳۹۳ ه.ق)، تحقیق: احمد عبدالغفور عطار، الطبعة الرابعة: ۱۴۰۷- ه. ق، دارالعلم الملایین، بیروت- لبنان.
    ۱۰/ تحف العقول عن آل الرسول، ابومحمد، الحن بن علی بن الحسین بن شعبة الحرانی، (من اعلام قرن- ۴، ه.ق)، تصحیح و تعلیق: علی اکبرالغفاری، الطبعة الثالثة: ۱۴۰۴- ۱۳۶۳ ش، مؤسسة النشر الاسلامی، قم..
    ۱۱/ مناقب آل ابی طالب، ابی عبد الله محمد بن علی بن شهرآشوب المازندر انی،(متوفای: ۵۸۸ ه.ق)، تحقیق، تصحیح، شرح و مقابلة: لجنة من أساتذة النجف الأشرف، سال چاپ: ۱۳۷۶ق- ۱۹۵۶ م، المکتبة الحیدر یة- النجف الأشرف.
    ۱۲/ عیون الحکم والمواعظ، ابی الحسن علی بن محمد اللیثی الواسطی، ( من اعلام قرن ۶ ه.ق)، تحقیق: تصحیح و تعلیق: الشیخ حسین الحسینی، الطبعة الأولى، دار الحدیث.
    ۱۳/ الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، علی بن یونس العاملی النباطی البیاضی، (متوفای: ۸۷۷ ه.ق)، تصحیح وتعلیق: محمد باقر البهبودی، چاپ الأولى، سال چاپ: ۱۳۸۴ه.ق، مطبعة الحیدر یة، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة.
    ۱۴/ شرح احقاق الحق وازحاق الباطل، العلامة القاضی، السید نورالله الحسینی المرعشی التستری،(متوفای: ۱۰۱۹ ه.ق)، تحقیق و تعلیق: السید شهاب الدین المرعشی النجفی، (متوفای: ۱۴۱۱ ه.ق)، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم.
    ۱۵/ غایة المرام و حجة الخصام فی تعیین الامام من طریق الخاص و العام، العلامة السید هاشم البحرانی، (متوفای: ۱۱۰۷ ه.ق)، تحقیق: سیدعلی عاشور.
    ۱۶/ تفسیرنورالثقلین، عبد عـلی بن جمعة العروسی الحویزی(متوفای: ۱۱۱۲ ه.ق)، تحقیق:تصحیح و تعلیق: السید هاشم الرسولی المحلاتی، الطبعة الرابعة، سال چاپ: ۱۴۱۲- ۱۳۷۰ ش، مؤسسة إسماعیلیان للطباعة والنشر والتوزیع، قم.
    ۱۷/ بحارالانوار، محمد باقر المجلسی، (متوفای: ۱۱۱۱ ه.ق) تحقیق: سید هدایه الله المسترحمی، چاپ دوم، سال چاپ: ۱۴۰۳-۱۹۸۳م، دارالأحیاء التراث العربی، مؤسسة الوفاء، بیروت.
    ۱۸/ تاج العروس من جواهرالقاموس، السید محمد مرتضی الحسینی الواسطی الزبیدی الحنفی(متوفای: ۱۲۰۵- ه. ق)، تحقیق: علی شیری، سال چاپ: ۱۴۱۴-۱۹۹۴م، دارالفکرللطباعة والنشر والتوضیع، بیروت- لبنان.
    ۱۹/ ینابیع المودة لذوی القربی، سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی،( ۱۲۲۰- ۱۲۹۴ ه.ق) تحقیق: سید علی جمال اشرف الحسنی، الطبعةالاولی: ۱۴۱۶ ه.ق، دار الاسوة للطباعة والنشر، قم.
    ۲۰/ جامع أحادیث الشیعة، آیة الله السید حسین الطباطبائی البروجردی، ( متوفای: ۱۳۸۳ ه.ق)، سال چاپ: ۱۳۹۹ ه.ق، المطبعة العلمیة، قم.
    ۲۱/ نهج البلاغة(مجموع ما اختاره الشریف الرضی من کلام الأمام امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام)، تحقیق و شرح: الشیخ محمد عبده، چاپ الأولى، سال چاپ: ۱۴۱۲- ۱۳۷۰ش، دار الذخائر- قم.
    ۲۲/ میزان الحکمة، محمدی الری شهری، تحقیق: دار الحدیث، چاپ الأولى، التنقیح الثانی: ۱۴۱۶ه.ق، دار الحدیث، تهران.
    ۲۳/ معجم أحادیث الإمام المهدی(ع)، الشیخ علی الکورانی العاملی، تحقیق و إشراف: الشیخ علی الکورانی العاملی، چاپ الأولى: ۱۴۱۱ه.ق، مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم.
    ۲۴/ موسوعة کلمات الأمام الحسین(ع)، تحقیق: گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم(ع) سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، سال چاپ: ۱۴۱۶- ۱۹۹۵م، دارالمعرفة للطباعة والنشر.
    ۲۵/ آیندة جهان (دولت و سیاست در اندیشة مهدویت)، رحیم کارگر، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، چاپ اول، زمستان ۱۳۸۳، تهران.
    ۲۶/ مجله انتظار، فصلنامه علمی- تخصصی ویژه امام مهدی(ع) بنیاد حضرت مهدی موعود(ع)، مرکز تخصصی مهدویت، قم.
    ۲۷/ www.monjee.com
    /الف